روزهای آخر تو و من تنهایی! (37 هفته و 6 روزگی)
سلام النای مامان این روزا آخرین روزای خلوت من و تو تنهاییه! رشد کن دخترم. بزرگ شو. من خیلی منتظرتم. هم دلم میخواد زودتر ببینمت هم اینکه دلم نمیاد دیگه بهم لگد نزنی. دلم نمیاد دیگه تو وجودم حست نکنم. حس میکنم بیای بیرون یه چیزی تو دلم گم میشه. تو هم این روزا خیلی بی تابی میکنی. اینگار میدونی قراره شرایط عوض بشه. بعد از ظهر که میشه تا خود موقع خواب مدام بهم شوت و لگد میزنی و با بابا بازی میکنی. دیشب رایان پسر خاله سحر که الان داره سه ماهش میشه اومده بود خونمون. کلی تا با هم بازی کردین. اون که گریه میکرد تو هم وول میخوردی. بعد رفتن خاله سحر واست موسیقی گذاشتم و خوابیدی. بعدش که من و بابایی حرف میزدیم یهویی پریدی و دیگه هم خوابت نبرد. ه...
نویسنده :
گلی
13:45